آرامش ابدی

ذهن پنهان

آرامش ابدی

ذهن پنهان

توصیه می کنم نخوانیدش.

چند هفتهء پیش تصمیم گرفتم بنویسم که چه ها دارد پیش می آید (می رود). ذهنم یاری نمی کند که همه را به یکباره بنویسم. سعی می کنم هرشب یکی به شماره ها اضافه کنم. ترتیب هم تنها براساسِ ترتیبِ خطور به ذهنم است و نه اهمیت.(این را می نویسم که بعدها خودم را کمتر سرزنش کنم که چرا این مهمتراز آن بوده برایم و آن یکی نه!). حاصل هم شده است همینی که می بینید.
کمی طولانیست و بیشتر به اعتراف نامه ای می ماند.
توصیه می کنم نخوانیدش.   ادامه مطلب ...

اوف

وقتی اوف می شود این آدمیزاد ، تا بوسش نکنند خوب نمی شود ، ما را هم که می دانید ، اهله این برنامه ها نیستیم. برایِ همین کمی طول می کشد خوب شدنمان!    قیچی

نوشابه ی مرگ

این پیام خیلی مهم است!
 
این واقعه اخیراً درشمال تگزاس اتفاق افتاده است. زنی در روز یکشنبه برای قایقرانی رفته بود وبا خودش چندتا قوطی نوشایه برده وآنها رادریخچال گذاشت .روز 2شنبه اوبه بیمارستان منتقل شد ودربخش مراقبتهای ویژه بستری شدودرروز 4 شنبه فوت کرد.
کالبدشکافی نشان داد که دراثربیماری عفونی لپتوسپیروز مرده است.نتیجه تحقیقات نشان داد که او قوطی نوشابه را بدون لیوان استفاده کرده است.آزمایشات نشان داد که قوطی ها آلوده به ادرارخشک شده موش صحرایی بوده است وبخاطرهمین دچار این بیماری عفونی شده است.ادرار موش محتوی موادسمی وکشنده است ..خیلی توصیه می شود که قسمت بالای قوطی های نوشابه راقبل از مصرف دقیق بشوئید .قوطی ها در انبارکالا نگهداری می شوندوبدون اینکه تمیز شوند مستقیم به مغازه ها فرستاده می شوند.
یک مطالعه در NYCU نشان داد که دربهای قوطی های نوشابه آلوده تر از توالتهای عمومی می باشد وآلوده به میکروبها وباکتری ها می باشد.
بنابراین قبل از اینکه آنها را با دهانتان بخورید با آب خوب بشویید تا این اتفاق مهلک برایتان رخ ندهد.

روح سیاه

روح سیاه

خیره می کند چرا نگاه مات خود

به آنچه از گذشته ما نده است

پیکره سنگی سفیدش را

جا میگذارد’ می رود

همچون شبی که از پس صبحی سفید می آید

دور افتاده از همه

نمی داند

زمان ِپایان ِ اوست 

 

(قیچی) 

 

          Entry for March 04, 2007

 

گمشده

گمشده ایم ،
ولی نه از نوع ِ "از منزل خارج شده"
و یا "تاکنون مراجعت ننموده"
یا "ضمناً نامبرده دارای اختلال ..."
نه ، از هیچ کدام از این انواع نه ،
از نوع ِ گم و گور شده ایم.

دیروز فلان طور

آدم هوس می کند بیاید بنویسد مثلاً ، "دیروز فلان طور" ، ولی بعد می بیند این دیروز هم خالیست از هرگونه "فلان" و "طور" ، بعد فحش را می کشد به نکُ وار * ِ هرچه نوشتن.

----

* نکُ وار را خودمان هم نمی دانیم دقیقاً به چه معناست ، یک اصطلاحِ ترکیست به گمانمان که اشاره به گذشتگان ، بازماندگان و آیندگانِ یک فرد یا مطلب و غیرو دارد. تلفّظ اش هم در اصل چیزی شبیه به نَچیوار است ، حدس زدیم ادبی اش باید یک چنین چیزی باشد که در متن آوردیم

 

مهم

می خواستیم زیرشان خط بکشیم،که یعنی اینها مهم اند،که یعنی اینها را باید "حفظ"شان کنیم ،
دست و دلمان لرزید و خط رویشان کشیده شد.
ناخوانا شدند.

حالا ببینید کی گفتیم

از فردا می خواهند بشینند ضجّه مویه کنند که فصل ِ جیک جیک ِ مستانشان هم دیگر تمام شد و حالا اینها باید چه کنند با رخوت ِ زنی در آستانهء فصل ِ سرد !